جدول جو
جدول جو

معنی با کینه - جستجوی لغت در جدول جو

با کینه
مع ضغينةٍ
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به عربی
با کینه
Resentfully, Spitefully
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
با کینه
avec ressentiment, avec malveillance
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
با کینه
met wrok, boos
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به هلندی
با کینه
mit Ärger, rachsüchtig
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به آلمانی
با کینه
з обуренням , з злою
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
با کینه
z niechęcią, złośliwie
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به لهستانی
با کینه
怀有怨恨地 , 怀恨地
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به چینی
با کینه
com ressentimento, com rancor
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به پرتغالی
با کینه
con risentimento, con disprezzo
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
با کینه
con resentimiento, con despecho
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
با کینه
מתוך כעס , מתוך טינה
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به عبری
با کینه
憤慨して , 恨みを込めて
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
با کینه
ด้วยความขุ่นเคือง , อย่างมีความแค้น
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به تایلندی
با کینه
dengan kebencian
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
با کینه
नाराजगी के साथ , द्वेषपूर्ण तरीके से
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به هندی
با کینه
نفرت سے , کینہ کے ساتھ
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به اردو
با کینه
ঘৃণা সহকারে , ঘৃণাসূচকভাবে
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به بنگالی
با کینه
kwa kuchukia, kwa chuki
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به سواحیلی
با کینه
с возмущением , злобно
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به روسی
با کینه
분개하여 , 원한을 품고
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به کره ای
با کینه
kırgın bir şekilde, kin dolu bir şekilde
تصویری از با کینه
تصویر با کینه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بی وینه
تصویر بی وینه
(دخترانه)
بی نظیر (نگارش کردی: ب ونه)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بالکانه
تصویر بالکانه
پنجره، دریچه، پنجره ای که از میله های فلزی ساخته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاسکینه
تصویر کاسکینه
سبزقبا، پرنده ای حرام گوشت کوچک تر از کلاغ دارای پرهای سبز و سرخ، کلاغ سبز، سبزک، سبزه قبا، سبزگرا، کاسانه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
مرکّب از: بی + کینه، بدون کینه. که حس کینه و انتقامجوئی ندارد:
همه شهر مکران تو ویران کنی
چو بی کینه آهنگ شیران کنی.
فردوسی.
رجوع به کینه شود، بی ظرافت. (ناظم الاطباء) ، بی فر. بی فره. (ناظم الاطباء)، رجوع به لطف شود
لغت نامه دهخدا
بعضی آنرا (سبزک) دانسته اند، برخی آنرا مرادف شقراق عربی نوشته اند: (چند پویی بگرد عالم چند ک چند کوبی طریق پویایی ک) (ز انکه از بهر قوت شهوت همچو کاسانه می نیاسایی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کا کیره
تصویر کا کیره
سرطان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کینه
تصویر پر کینه
پر حسد پر حقد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با اینکه
تصویر با اینکه
هر چند، اگرچه، معهذا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالکانه
تصویر بالکانه
پنجره ای که از میله های فلزی سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالکانه
تصویر بالکانه
((نِ))
پنجره فلزی، بام بلند، پالکانه
فرهنگ فارسی معین
بی غرض
متضاد: کینه توز، کینه ورز
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از با بینش
تصویر با بینش
Insightfully
دیکشنری فارسی به انگلیسی